عرفانعرفان، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

خاطرات نی نی مون

حس اولین تکان های تو

1393/11/18 23:39
نویسنده : mamani
254 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزکم، دردونه مادر

از خوشحالی لبخند از روی لبم کنار نمیره.آرام

صبح که از خواب بیدار شدم مثل خیلی از روزها اومدم پذیرایی و زیر آفتاب دراز کشیدم تا ویتامین D مشتی به بدن بزنیم.
خندونک

خلاصه که صبحانه رو که خوردم همین طور که دراز کشیده بودم به سمت چپ بدنم حس کردم که یه چیز کوچولو تو بدنم قل خورد مثل یه توپ کوچولو. باورم نمی شد...تعجب

و باور هم نکردم.

تا اینکه غروب که داشتم خونه رو مرتب می کردم حس کردم زیر دلم تیر میکشه. اومدم رو مبل دراز کشیدم . اما همین که دراز کشیدم یه ضربه محکم ( البته اندازه زور یه نی نی گولو ده سانتی) به سمت چپ شکمم خورد.
تعجب

دیگه شک کردم ولی هر چی صبر کردم هیچ اتفاقی نیافتاد.

بلند شدم تا بقیه کارهای خونه رو انجام بدم . بعد از اینکه کارها تموم شد. رفتم یه سری خوراکی آوردم تا بخورم . همین که خوردن من تموم شد. دوباره حس کردم این بار انگار از بالا به پایین قل خورد .
عینک

دیگه مطمئن شدم که خودتی آخه این حس مثل هیچ کدوم از حس هایی که تا حالا داشتم نبود.

بابایی که کلی قربون صدقه ات رفت . باورش نمیشد .

همش می پرسه چه جوریه؟ چه حسی داره؟

وای رو ابرام . دوستتتتتتتتتتتتتتتت دارم یه دنیابوسمحبتبوسمحبت

پسندها (3)

نظرات (3)

مامان تازه کار
19 بهمن 93 0:04
تبریک میگم عزیییییییزم. خیلی حس قشنگیه. من هنوز درست و حسابی حسش نکردم اما همون چند لحظه هاش، تمام دنیام شده و کیفشو میبرم. ایشالا که نی نی جونمون سالم و سرحال زود بیاد تو بغلت تا کیفت کامل بشه
mamani
پاسخ
آره واقعا اوایل از این حس ناشناخته میترسیدم . اما الان واقعا برام لذت بخشه.
میثاق
22 بهمن 93 15:45
ای جاااااااااانم عزیزم..زیباترین حسای دنیا از حالا به بعد آغاز میشه ..مبارکت باشه این حس قشنگ
مامان زری
22 بهمن 93 17:29
آخ ننه .خیلی حس قشنگیه.ماه های آخر که بچه ها توی دل مامانشون فوتبال بازی می کنن انگار.به باباش بگو چند وقت دیگه میشه دستتو بزاری روی شکمم و حسش کنی .دختر من خیلی دستشو تکون میداد و ما لمسش میکردیم .مواظب خودت باش