عید 96 هم تموم شد
پسر عسلی مامان هر روز لبخند به لبم میاری و هر روز خدا رو به خاطر داشتنت شکر می کنم. انقدر بامزه شدی که نمیدونم از کجا بگم هنوز من رو به مامان بودن قبول نداری ولی بابایی رو هم بابا صدا می کنی هم مامان ولی من هی دل غافل [ درست نوشتم؟] در هر صورت عاشق توپ بازی هستی و عاشق فلش کارت هات هر دو زبان رو تقریبا متوجه می شی و عاشق شعر های مادر گوس کلاب و پپا پیگ هستی. نمیتونم بگم حرف میزنی بیشتر هر چی می گیم رو تکرار می کنی . اما شیرین و دوست داشتنی امسال عید یه مریضی سخت گرفتی وقتی بالا می آوردی انگار جون من رو بالا می آوردی خیلی سخت بود ایشاله هیچ وقت دیگه مریض نشی من و بابای...
نویسنده :
mamani
2:04