عرفانعرفان، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

خاطرات نی نی مون

یه قرار ملاقات دیگه با خانوم دکتر

1393/11/1 21:16
نویسنده : mamani
201 بازدید
اشتراک گذاری

مثل هر روز صبح برای ساعت 10 روبروی در مطب بودم که با در بسته مواجه شدم...

اولش کلی نگران شدم که چی شده نکنه من روز اشتباهی اومدم.

خلاصه سریع به بابایی زنگ زدم تا ببینم که درست اومدم یا نه؟ که خوب ... درست بود.

پیش خودم گفتم شاید منشی هنوز نیومده حالا یه چند دقیقه ای صبر می کنم.

همین طور که داشتم تو خیابون چشم می گردوندم چشمم به منشی مطب افتاد که داشت میومد .

وقتی سلام و احوال پرسی کردم خیلی شیک گفت دکتر امروز ساعت یک میاد جراحی داره .

فکر کن حتی یه زحمت به خودشون ندادن که زنگ بزنن.

من هم از خدا خواسته رفتم تو بازار یه دوری زدم یه ساعتی هم خونه مامان بزرگم رفتم.

راستی تو دوری که تو بازار زدم اولین خریدم رو هم برات کردم یه جق جقه خوشگل .( همه رو تو پست مربوط به سیسمونی نازت میذارم . یه کوچولو صبر کن.)

خلاصه گذشت تا یک شد.

خدا رو شکر اونجا دیگه زیاد معطل نشدم تا رسیدم رفتم داخل.

خانوم دکتر نتیجه آزمایش غربالگری و سونوگرافی رو بررسی کرد و هورررررررررررررررررررا

نی نی سالم سالمه.

خدا رو شکر که سالمی دردونه ی مادر.

فقط به مامان گفت که این ماه یه کوچولو بیشتر باید استراحت کنم چون رحم مامان یکم پایینه.

برام از این ماه قرص آهن و مولتی ویتامین هم نوشت .

و تو معاینه ای که کرد دستم رو گرفت و جای ناز تو رو بهم نشون داد. بزرگ شدی خوشگل مادر.

خیلی خوشحالم و یه دنیا نه به اندازه همه هستی دوستت دارم.

از خانوم دکتر در مورد جنسیتت پرسیدم که گفت بذار تو چکاب بعدی که صد در صد مطمئن بشی. خلاصه که تا 4 اسفند باید منتظر بمونم.

برام مهم نیست که جنسیتت چی باشه سلامتت از همه چی بیشتر برام اهمیت داره .

خوب دلم میخواد برات همه چی بخرم عسلم.

مراقب خودت باش و سفت سفت به شکم مامانی بچسب.

بوووووووووووس دوستت دارم هوارتا

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان تازه کار
4 بهمن 93 23:41
عزیزم، چقدر خوشحالم. خداروشکر که نی نی جفتمون سالمه
mamani
پاسخ
واقعا . خوشحالی خیلی کمه برای همچین خبری امیدوارم که زودتر نه سر وقتش صحیح و سلامت نی نی هامون به دنیا بیان