عرفانعرفان، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات نی نی مون

اندر احوالات ما

1393/12/29 23:37
نویسنده : mamani
234 بازدید
اشتراک گذاری

نمیدونم چند روزه که به وبت سر نزدم؟

نه اینکه می شد و نمیومدم نه . شبکه تو محدوده ی ما قطع شده بود.

والا خود شما بهتر از هر کسی می دونی که تموم روزهای من با یاد شما عزیز مادر میگذره.

اما از احوالات این روزهای من و شما ...

اولین مطلبی که باید براتون شرح بدم اینه که روز 20 اسفند شما یا بهتر بگم من وقت دکتر داشتم.

هنوز جواب آزمایشم آماده نشده بود .اما سونوگرافی به دست رفتم مطب دکتر.

خانوم دکتر مثل همیشه با لبخند و پر از انرژی حضور داشت.

کلی سوال آماده کرده بودم که از ایشون بپرسم.

برای همین اول سعی کردم سکوت کنم تا خانوم دکتر دقیقا همه موارد رو بررسی کنن.

وقتی سونوگرافی شما گل نازنین رو دید گفت خوب خدا رو شکر همه چی خوبه .

برای اطمینان دوباره پرسیدم یعنی مشکلی نیست همه چی نرماله ؟

و ایشون با لبخند قشنگ همیشگیشون گفت نه کاملا نرماله. بعد هم از من خواست تا معاینه بشم.

بعد از معاینه گفت که تو هفته بیست بچه اصولا باید تا ناف باشه ولی پسر گلت ماشاله درشته ظاهرا چون تا یک یا دو سانت بالاتر از ناف شما قرار گرفته.

من گفتم من هنوز آنچنان وزن اضافه نکردم که گفت وضعیت من الان ایده آل است. دلیلی نداره الکی وزن اضافه کنم و گفت که اگه همین طوری پیش برم تا آخر همه چی عالی خواهد بود.

از خانوم دکتر در مورد اکو کاردیوگرافی پرسیدم و اینکه نیازی هست که برم یا نه؟

که ایشون گفت که اگر احیانا مشکلی وجود داشته باشه نیاز به اکوکاردیوگرافی هست که خدا روشکر شما مشکلی نداری.

خلاصه انقدر مشاوره اونروز خوب ، پربار و پر انرژی بود که شاد و خندون از مطب اومدم بیرون.

و منتظر شدم تا جواب آزمایش که 27 اسفند آماده می شد.

روز 27 بعد از گرفتن جواب آزمایش به مطب دکتر رفتم . خدا رو شکر جواب آزمایش هم خیلی خوب بود.

اما از لحظه ای بگم که از جنسیت شما آشنا شدیم . من و مامانی که دائما تو بازارها هستیم .

اگه بدونی چه لذتی داره برای شما خرید کردن.

باورت نمیشه عسل مادر اگر جلوی مامانی رو نگیرم از هر چیزی سه چهار تا میخره. هر چی میگم خوشگله میگه بخریم.

تا اونجایی که می شد لباس زمستانی شما رو خریدیم . هر چند که فقط زمستانی نبود اما بیشتر خرید رو گذاشتیم برای بعد عید که جنس خوب گیرمون بیاد.

و اندر احوالات اینجانب که شبها با نگاه کردن به لباسهای خوشگل شما می خوابم و روزها هم با دیدن لباس شما بیدار میشم.

عاشقتم مامانی .

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان تازه کار
2 فروردین 94 12:29
قربون پسرگل، سال نو تو و مامانی نازنینت هم مبارک. امسال قشنگترین سال زندگی شما و مامان و بابائه. ایشالا که هرلحظه اش با شادی و سلامتی همراه باشه.